انسان همیشه به دنبال آزادیطلبی بوده و خواندن داستانهای معروف فرار از زندان، مثل داستان معروف زندانیان آلکاتراز، یا فرار اسرای جنگی لیبی و… همیشه به ما یادآوری میکند که چطور یک انسان میتواند برای رسیدن به هدف خود و رها شدن از دیوارهای زندان تلاش کند. گاهی اوقات ممکن است انسان برای فرار از زندان، تفنگ قلابی بسازد، تونلی بکند یا از هر راه و ترفند دیگری استفاده کند تا بتواند فرار کند.
در این مقاله قصد داریم داستان معروفترین و جسورانهترین فرارهای تاریخی از زندانهای معروف را تعریف کنیم. تاریخچه اتاق فرار نیز به نوعی به این فرارهای تاریخی مربوط میشود.
فرار از دستان هیتلر (فرار بزرگ)
یکی از فرارهای تاریخی در بهار سال ۱۹۴۳ میلادی، با یک برنامه هوشمندانه برای فرار از اردوگاه اسیران جنگی استالاگ لوفت توسط راجر بوشل انجام شد. این نقشه در شب ۲۴ مارس سال ۱۹۴۴ میلادی اجرا شد. راجر بوشل فرماندهی کمیته فرار در محوطه شمال را بر عهده داشت؛ در واقع او جایی بود که هواپیماهای بریتانیا در آنجا مستقر میشدند.
نقشه فرار بزرگ (Great Escape) شامل سه تونل عمیق و طولانی میشد. هر سه تونل ۱۰ متر زیر زمین بودند و قطر آنها فقط ۵۰ سانتیمتر بود. این تونلها، تام، دیک و هری نامگذاری شده بودند و بیش از ۶۰۰ زندانی در ساخت این تونل کمک کردند. طبق نقشه، قرار بود ۲۰۰ زندانی فرار کنند. در روز جمعه ۲۴ مارس، تلاش زندانیان برای فرار شروع شد. زندانیان به دو گروه ۱۰۰ نفره تقسیم شدند.
اولین فردی که از تونل بیرون آمد، متوجه شد که تونل نزدیک برج نگهبانی حفر شده است. در هر صورت، ۷۶ نفر از زندانیان، قبل از دیده شدن توسط نگهبانان فرار کردند که بعدا ۷۳ نفر آنها توسط سربازان هیتلر پیدا شدند. به دستور هیتلر، نیمی از زندانیان فراری را اعدام کردند.
فرار از زندان آلکاتراز
جزیرهای در نزدیکی سواحل سانفرانسیسکو وجود دارد به نام آلکاتراز. این جزیره، کابوس هر زندانی بود زیرا تا سال ۱۹۶۲ میلادی، هیچکسی نتوانسته بود از آن زندان فرار کند. فرار از آلکاتراز یکی از عجیبترین فرارهای تاریخی به حساب میآید.
در سال ۱۹۶۲، سه زندانی به نامهای فرانک موریس، جان آنگلین و کلارنس آنگلین با کندن و حفر کردن تونلی برای فرار از طربق دیوارهای سلول و ساختن قایق توانستند بعد از ۲ سال از زندان آلکاتراز فرار کنند. البته بعد از فرار، هیچ خبری از این ۳ مرد نشد و حتی این احتمال نیز وجود دارد که این سه زندانی فراری، در آبهای سرد و پرجنب و خروش خلیج سانفرانسیسکو غرق شده باشند.
همین فرار بعدها دست مایه کارگردانان شد و حتی در سال 1979 میلادی فیلمی تحت عنوان فرار از آلکاتراز با بازی Clint Eastwood از روی آن ساخته شد.
فرار با استفاده از تفنگ چوبی
جان هربرت دیلینجر جونیور، یک سارق بانک در دوران رکود آمریکا بود که چندین بار توسط پلیس دستگیر شده بود. او یک بار زمانی که در ایندینا زندانی بود، با چند سارق باتجربه بانک آشنا شد و یاد گرفت چطور به خلافکاری حرفهای تبدیل شود.
در سال ۱۹۳۳، جان دیلینجر در لیما زندانی شد. او در زمانی که قبلا در حبس بود، به زندانیان دیگر کمک میکرد تا از زندان فرار کنند و آنها وقتی دیلینجر زندانی بود، با جعل هویت افسران زندان به کمک او آمدند و او را فراری دادند.
او بعد از یک سال دوباره دستگیر شد و به زندان کراون پوینت فرستاده شد. در آن زندان، دیلینجر با استفاده از یک تکه چوب معمولی یک تفنگ ساخت و آن را پشت سر نگهبانان قرار داد. او تنها با یک تفنگ چوبی، توانست ۱۷ نفر را گروگان بگیرد و همهی آن ۱۷ نفر را با نگهبان در سلول حبس کند. با همین کار او توانست یکی از فرارهای تاریخی را رقم بزند.
یوشی شیراتوری، استاد فرار با ترفندهای مختلف!
یوشی شیراتوری که یک خلافکار ژاپنی بود، بخاطر فرارهای متعدد از زندان معروف بود. او اولین بار که از زندان فرار کرد، توانسته بود با یک سیم فلزی، قفلها را باز کند. بار دوم او با رفتن برروی سقف زندان و استفاده از نورگیر، توانست از زندان فرار کند.
او حتی با استفاده از ظرفهای غذاخوری، یک تونل حفر کرده بود و موفق شد فرار کند. البته او یک سال بعد دوباره دستگیر شد. فرارهای خلاقانه یوشی شیراتوری، باعث شد تا نام او را هم در کنار سایر فرارهای تاریخی از زندان بیاوریم.
فرار با کمک گروگانگیری
گروهی از زندانیان به نام هفت تگزاسی، در ۱۳ دسامبر سال ۲۰۰۰ میلادی توانستند یکی از فرارهای تاریخی را رقم بزنند. فرار این هفت نفر، بسیار عجیب بود، ابتدا یکی از زندانیان، نگهبان را صدا کرد و زندانی دیگر از پشت سر به او ضربه زد.
زندانیان، این کار را با ۱۶ نفر دیگر هم انجام دادند و از لباسها، کارت شناسایی و… برای جعل هویت استفاده کردند. چهار نفر از زندانیان پشت سر آنها ماندند تا از طریق تماس تلفنی با نگهبانان برج زندان، حواس آنها را پرت کنند. ۳ نفر دیگر با حمله و دزدیدن سلاحها و خودروی زندان، فرار کردند. البته آنها حدود یک ماه بعد دوباره دستگیر شدند.
جمعبندی
ما نمیتوانیم تصمیم بگیریم که کدام یک از زندانیان، گناهکار هستند و کدام یک خیر. اما نمیتوان این مسئله که انسان همیشه میل به آزادیخواهی داشته را انکار کرد. میتوان گفت که تلاش این زندانیان چه موفق و چه ناموفق قابل تحسین است، زیرا آنها هم مانند بازیهای اتاق فرار با معماها و مسائل زیادی روبرو هستند و هرکدام باید معمایی حل کنند.